کد مطلب:224203 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:157

نظری به حریم پاک امام
اقدام تاریخی پسندیده و ارزنده ای كه اخیرا در مورد توسعه حرم مقدس رضوی ع انجام گرفته و این حائر نورانی پس از دوازه قرن به همتی والا و خدمتی مخلصانه گسترش جالب یافته است ما را بر آن داشت كه برای آگهی زائرین و مشتاقان و شیفتگان این عتبه عالیه مقاله ای مفصل و ممتع شامل وضع تاریخی این بنای عالی و جنبه فنی توسعه اخیر آن را تهیه و درج نمائیم.

تاریخ بنای حرم مطهر

بدرفتاری و ستم كاری خلفاء و عمال بنی امیه موجب گردید كه عده بسیار زیادی از مردم بلاد اسلامی بر حكومت جابره بنی امیه طغیان ورزند و بدعات آل عباس بگروند و سرآمد آنان ابومسلم اصفهانی مروزی خراسانی بود كه بیشتر بلاد تحت سلطه بنی امیه را تدریجا از تصرف آن ها بیرون آورد و قریبا شهرهای بصره و كوفه و سایر بلاد عراق و سوریه و مصر به تصرف طرفداران بنی عباس در می آمد.

در چنین وضعی كه روز به روز قدرت و سلطه كسان بنی عباس در فزونی بود و سلطنت بنی امیه رو به زوال می رفت ابوسلمه جعفر بن سلیمان خلال كه بعدا به وزیر آل محمد معروف شد در سردابه منزل خود واقع در كوفه عده ای از بنی عباس و هواخواهان آن ها را مخفی كرده بود

قسمت تاریخی مقاله را آقای عبدالحمید مولوی و بخش فنی آن را آقای مهندس محمد علی شهرستانی كه خود مبتكر و مباشر این اقدام شگرف ساختمانی بوده نوشته اند كه ذیلا از نظر خوانندگان محترم می گذرد.

نامه ی آستان قدس

ما از نامه آستان قدس نقل نمودیم



[ صفحه 212]



تا از شر عمال بنی امیه گزندی به آن ها نرسد و ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور دوانیقی و عیسی بن موسی جزو افرد پنهان در سردابه مزبور بودند.

قحطبه طائی كه ابومسلم مروزی او را امیر الجیوش لقب داده بود [1] یكی از سرداران به نام آل عباس بود و در جنگی كه قحطبه با یزید بن عمر بن نبیره و لشگر شام در نزدیكی كوفه می كرد با این كه لشگر قحطبه شامیان را منهزم ساختند، خود قحطبه در رود فرات غرق شد.

پسران قحطبه كه نام یكی از آن ها حمید است با لشگری كه همراه آن ها بود شهر كوفه را به تصرف در آوردند و حمید بن قحطبه به وسیله غلامی به محل اختفای بنی عباس راهنمائی شد و حمید داخل سردابه موصوف گردید برادر ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور به نام ابراهیم امام خوانده می شد و او فرزند محمد بن علی بن عبدالله بن عباس عموی مكرم حضرت پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است و ابراهیم بداعیه خلافت بر بنی امیه خروج كرد داعیان خود را به اطراف بلاد اسلامی فرستاد و مردم را بر ضد بنی امیه تشویق می كرد و پیش از آن كه به مقصد برسد عمال بنی امیه به حیله و تزویر او را دستگیر ساختند و به فرمان مروان بن محمد آخرین خلیفه بنی امیه سر ابراهیم را در انبانی قرار دادند تا خفه شد و جسد او را تا مدت ها به دار آویختند، ابراهیم امام گفته بود كه اگر قبل از رسیدن به خلافت كشته بشود جانشین او ابن الحارثه است و رمزی هم برای این كار قرار داده بود لذا موقعی كه حمید بن قحطبه وارد سردابه گردید پرسید ابن الحارثه كیست تا با او بیعت بكنم؟ ابوالعباس سفاح و ابوجعفر منصور هر دو از یك مادر و نام مادرشان حارثه بود به این نتیجه هر دو پیش حمید جواب مثبت دادند حمید دوباره پرسید رمز و و علامت بین امام و جانشین او چیست؟ چون ابوجعفر منصور از رمز مطلع نبود ساكت شد و لیكن ابوالعباس سفاح برادر كوچكتر او در جواب حمید این آیه شریفه را قرائت كرد:

«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین».

حمید با شنیدن رمز كه با واقع منطبق بود فورا با ابوالعباس كه از آن موقع اولین خلیفه عباسی گردید بیعت كرد و با شمشیر برهنه به حاضرین در سردابه از بنی عباس و دیگران تكلیف كرد تا همه با سفاح بیعت نمایند سپس حمید به اتفاق بقیه طرفداران سفاح را به مسجد برد و بر منبر نشاند تا خطبه خلافت را انشاء كند اتفاقا سفاح در آن موقع ضعفی داشت و نتوانست صحبت بدارد و



[ صفحه 213]



خطبه براند، داود بن علی عموی سفاح به وكالت خلیفه خطبه خلافت را به سمع حاضرین رسانید [2] و تدریجا اعیان آل عباس تمام بلاد اسلامی را به اختیار خود در آورده و به این ترتیب خلافت بنی عباس پایه گذاری شد و چندین قرن با تحولات گوناگون دوام یافت تا در سال 565 (عدد آن برابر عدد جمع كلمه خون است خلافت بنی عباس به دست هلاكو خان مغول منقرض شد و ابتدای امر عباسیان سال 132 ه. ق بوده است).

ابوالعباس سفاح اولین خلیفه عباسی چهار سال خلافت كرد و در سی و سه سالگی در شهر انبار در گذشت.

جانشین او ابوجعفر منصور معروف به دوانیقی است و منصور بیست و دو سال خلافت كرد و در سال 158 قمری در سن 63 سالگی در بین راه مكه فوت كرد [3] .

بعد از منصور پسر او مهدی بن منصور به خلافت رسید و یازده سال به امر حكومت قیام كرد و در سال 169 قمری در سن 43 سالگی به سرای دیگر شتافت.

خلیفهچهارم بنی عباس برادر هارون الرشید موسی بن مهدی معروف به هادی است كه مدت خلافت او 15 ماه بود و در سن 26 سالگی زندگی را وداع كرد.

پنجمین خلیفه آل عباس هارون الرشید است كه در 22 سالگی جانشین برادرش شد و اتفاقا در شبی كه هادی در گذشت و در همان شب بزرگان قوم با هارون به خلافت بیعت كردند و عبداله مأمون از مادر متولد گردید مدت خلافت هارون بیست و سه سال و چند ماه بود در حدود 47 سال عمر كرد و در اواخر خلافت او رافع بن نصر بن سیار در تركستان طغیان ورزید، و محمد بن سلیمان والی سمرقند را كشت و سمرقند را به تصرف خود در آورد و عیسی بن علی بن عیسی كه به امر هارون برای سركوبی رافع بن نصر به تركستان رفته نیز كشته شد و قضیه طغیان رافع مهم جلوه كرد و به هارون توصیه كردند كه برای رفع غائله رافع باید شخصا سفر كند.

لذا هارون الرشید هرثمة بن اعین را به امارت خراسان فرستاد تا برای غائله رافع پیش جنگ هارون باشد و خود هارون از عقب هرثمه روانه خراسان شد و در بین راه بیماری عارض او شد و رفته رفته مرض هارون شدت یافت تا عاقبت در سال 193 قمری هجری در طوس



[ صفحه 214]



درگذشت و در خانه حمید بن قحطبه والی طوس مدفون گردید.

اكنون برای توجه بیشتر خوانندگان عظام مختصری از موقعیت سناباد آن زمان را توضیح می دهد:

دشت واقع در بین دو كوه هزار مسجد و كوه نیشابور كه طول آن شرقی و غربی است و شهر مشهد رضوی در این دشت واقع گردیده قبل از اسلام به طوس معروف بوده است و در این دشت دو شهر بزرگ به نام تابران و نوغان و دو شهرك به نام رادكان و تروغوز وجود داشته است.

تابران همان است كه امروز خرابه های آن در چهار فرسنگی شمال غربی مشهد وقوع دارد و به شهر طوس معروف شده و مقبره حكیم ابوالقاسم فردوسی را در وسط خرابه های شهر بنا كرده اند.

نوغان اكنون یكی از محلات شهر مشهد شده و چون در خارج دروازه نوغان محلات جدیدی احداث شده آبادی نوغان قبل از اسلام اكنون در وسط شهر مشهد واقع گردیده.

رادكان قصبه مركز بلوك رادكان و مولد خواجه نظام الملك و عده ای دیگر از بزرگان است و در چهار فرسنگی غربی وقوع دارد و رادكان دارای چمن و النگی است كه سابقا اسبان سلطنتی در چمن مزبور نگهداری می شده و به النتیجه در یورش ها و جنگ هائی كه در خراسان افتاده عده زیادی از سلاطین رادكان را دیده و مدتی در آن جا به شكار و استراحت پرداخته اند.

تروغوز را با تغییر لهجه امروزه ترغبه می نامند و ییلاقی است در سه فرسنگی جنوب غربی مشهد.

در یك میلی جنوبی شهر نوغان سابق قریه ای به نام سناباد واقع بوده و ابوعبدالله یاقوت حموی در صفحه 140 جلد پنجم معجم البلدان راجع به قریه سناباد چنین می نویسد

«سناباد بالفتح قریة بطوس فیها قبر الامام علی بن موسی الرضا و قبر امیرالمؤمنین هرون الرشید بینها وبین مدینة طوس نحومیل [4] »

هندو شاه بن سنجر بن عبدالله صاحب تجارب السف در این مورد چنین می نویسد: بعد از برامكه رافع بن نصر بن سیار عاصی شده بود و سمرقند را گرفته، رشید از برای محاربه با او به خراسان رفت و چون به طوس رسید وفات یافت و همانجا دفن گردید، در سنه



[ صفحه 215]



ثلاث و تسعین و مائه 193 و چون «علی بن موسی الرضا» هم به طوس وفات یافت در پهلوی رشید مدفون شد

خوانندگان عظام به یاد دارند كه حمید بن قحطبه طائی یكی از سرداران آل عباس و برای استحكام امر بنی عباس زحمات بسیار كشیده و جنگ ها كرده و در واقع غالب عمر او در لشگركشی ها و رفع طغیان ها سپری شده بود در هنگام پیری او را به حكومت طوس فرستاده بودند و حمید بن قحطبه در قریه سناباد طوس باغ و عمارت و خانه ای خریده بود و چون هارون الرشید در طوس فوت كرد با سوابق پیر غلامی كه بین آل عباس و حمید بن قحطبه بود جسد هارون را در سرای حمید بن قحطبه دفن كردند.

صاحب كتاب مطلع الشمس در صفحه 49 جلد دوم كتاب خود راجع به سناباد چنین اظهار نظر می كند:

«سناباد بلده كوچكی بوده و حمید بن قحطبه كه از جانب هارون الرشید حكومت این ولایت می نمود در سناباد عمارت و باغی داشته و چون هارون در طوس در گذشت در خانه حمید بن قحطبه مدفون گردید و قبه ای به اراده عبدالله مأمون بر فراز تربت او ساخته شد و به بقعه هارونیه اشتهار یافت چون «حضرت امام علی بن موسی صلوات الله علیه» در طوس رحلت فرمودند در بقعه هارونیه مدفون گردیدند و این كه در افواه عامه شهرت دارد كه قبه اولیه را اسكندر ذوالقرنین افراخته یا چهار دیواری در این محل ساخته مستند آن حدیث است».

با عنایت به مفروضات قبل به طور خلاصه می نویسد كه هارون در طوس فوت كرد و او را در سرای حمید بن قحطبه طائی در سال 193 هجری دفن نمودند و یا به امر مأمون قبه ای برای پدر او بنا شد.

بعد از مردن هارون فرزند او محمد امین به خلافت رسید و عبدالله مأمون در این حال بر حسب وصیت پدرش ولی عهد بود و در مرو سكونت داشت و چون محمد امین عبدالله مأمون را از ولایت عهد منخلع ساخت مأمون بر برادر بشورید و لشگری از مرو روانه بغداد كرد و طاهر بن حسین كه فرمانده لشگر مأمون بود محمد امین را كشت و بغداد را به تصرف در آورد.

نكته ای كه باید توجه داشت این است كه بعضی از علویین در زمان خلافت هارون و مأمون در شهرهای مختلف مردم را به خود دعوت می كردند مأمون نظر به مصالح سیاسی و برای اسكات علویین «حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام» را كه در مدینه منوره ساكن بودند بر خلاف میل



[ صفحه 218]



آن حضرت به مرو طلبید و به اصرار هر چه تمام تر ولایت عهد خود را به آن حضرت ظاهرا واگذار كرد و جشن ها گرفت و سكه به نام حضرت ضرب نمود و این تظاهر برای آرامش علویین در شهرهای مختلف اسلامی بود و چون محمد امین به دست لشگر طاهر بن حسین كشته شد و مأمون در مرو بود و ولایتعهد را مأمون به حضرت رضا علیه السلام داده بود مردم با ابراهیم بن المهدی عموی مأمون بیعت كردند بنابراین مأمون عازم بغداد شد تا غائله عموی خود را بر طرف سازد و در این سفر حضرت امام رضا علیه السلام را با خود به طرف بغداد حركت داد چون مأمون از مرو حركت كرد در شهر سرخس سهل بن فضل وزیر را كشت و موقعی كه به طوس رسید حضرت امام همام علیه السلام را مسموم كرد و جنازه آن حضرت را با پای برهنه تشییع نمود و بدن مبارك امام را در بالا سر قبر پدرش در بقعه ای كه پدرش مدفون بود در خانه حمید بن قحطبه مدفون ساخت و این واقعه در سال 203 قمری به اختلاف روایات است و لذا از این تاریخ قریه سناباد كه به تشریف مضجع منور و مرقد مطهر امام شرافت حاصل كرده بود رفته رفته به مشهد مشهور شد و تدریجا ضمن قرون متمادی در اطراف مزار متبرك حضرت رضا شهر بزرگی به وجود آمده و با این كه این شهر به واسطه جنگ ها و شیوع امراض وبا و غیره مكرر صدمه ها دیده و از جمعیت آن كاسته شده اكنون در حدود 300 هزار نفر سكنه دارد.

دعبل بن علی الخزاعی - شاعر معروف در مورد دفن بدن مبارك حضرت در جنب مدفن هارون در همان زمان چنین گفته است:



قبر ان فی طوس خیر الناس كلهم

و قبر شرهم هذا من العبر



ما ینفع الرجس من قرب الزكی و ما

علی الزكی بقرب الرجس من ضرر



اما قریه سناباد در حال حاضر وجود ندارد و تمام اراضی سناباد را سكنه مشهد در طی قرون متمادی به هزاران منزل و كوچه و مدرسه و مسجد اختصاص داده اند و اكنون زمینی و محله و جائی مطلقا به نام سناباد در مشهد رضوی شناخته و نامیده نمی شود و فقط قناتی به نام سناباد در اراضی سعدآباد باقی مانده كه شكافته آن خارج دروازه سراب مشهد است و آب ندارد و موقوفه آستان قدس رضوی و بسیار كم آب شده كه اگر قناتی كامل در این قنات نشود بیم آن می رود كه قنات سناباد بخشكد و در قرون بعد حتی كسی محل عبور رشته قنات سناباد را هم نتواند به دست آورد.

قبه و حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام در نخستین بار به امر عبدالله مأمون ساخته شده



[ صفحه 219]



و این بار سبكتكین پدر سلطان محمود غزنوی به تعصب دینی خراب كرد و بعد از مدتی به امر سلطان محمود غزنوی و مباشرت سوری بن معتز حاكم نیشابور (عمید نیشابور) [5] بنا گردید و این ساختمان دوم از فتنه تركان غز در زمان سلطان سنجر سلجوقی لطمات و صدمات و خرابی دیده و شرف الدین ابوطاهر بن سعد بن علی القمی كه سی سال است حاكم مرو بود و وزیر سلطان سنجر است به تعمیر حرم و نصب كاشی های ازاره حرم همت گماشت و این بنا را كه سومین بنا بوده در عهد تولی پسر چنگیز خراب كرده اند و برای چهارمین بار بقعه منوره تجدید بنا شده و تاریخ بنای اخیر و بانی آن معلوم نیست برخی حدس می زنند كه شاید در عهد سلطان محمد الجایتو كه از سلسله سلاطین مغول است بنای چهارم را ساخته باشد و این بنا مرمت ها و تعمیراتی در قرون مختلفه دیده تا به حال پا برجاست و اهم تعمیرات بقعه مطهره در زمان سلیمان صفوی اقدام شده است.

و سبب آن زلزله سال 1084 قمری مشهد است كه در این زلزله تمام عمارت آستان قدس و مسجد گوهرشاد و سایر ابنیه مهمه این شهر خرابی ها دیده و شكاف ها برداشته است و به امر شاه سلیمان صفوی و به دست یاری شاه شجاع بنای اصفهانی مرمت گردیده و كیفیت و شرح این تعمیر در داخل دارالسیاده آستان قدس در بالای دری كه از دارالسیاده به دارالحفاظ می رود بر روی صفحات برنج مطلا ذكر گردیده و همچنین در ایوان شمالی مسجد گوهرشاد در دو طرف پایه ایوان مذكور اشعاری حاكی از این تعمیر نوشته شده كه مشهود عموم است.

حرم منور «حضرت ثامن الحجج علیه السلام مربعی تقریبی ده ذرع است به این توضیح كه هر یك از اضلاع این مربع با یكدیگر اختلاف مختصری دارد و اصل بنا در نوبت اول با چینه و به اصطلاح مشهد با دای ساخته شده و پهنا و ثخن دیوار حرم قریب سه متر است و لیكن در تجدید بناهای دیگر روی باقیمانده دیوار چینه را به همان پهنا و كلفتی با آجر بنا كرده اند و اكنون قواعد گنبد مطهر بقعه منوره روی دیواری است كه قسمت متصل به زمین آن چینه است و قسمت فوقانی با آجر بنا شده آن چه از دیوار چینه تا به حال باقی مانده از روی زمین تا دو متر می باشد.

در تعمیراتی كه اخیرا در ضلع حرم به عمل آمده مسلم گردیده كه در ابتدای امر داخله



[ صفحه 220]



حرم محترم هیچ گونه تزئینی نداشته و آن مقدار حرم را كه با آجر ساخته اند زمانی بندكشی شده بوده یعنی روی ملاط بین دو آجر را با آهك بندكشی كرده بوده اند سپس در موقعی كه عهد آن بر ما مجهول است روی همان بندكشی را رومالی كرده و روی گچ را نقاشی و رنگ آمیزی بسیار معمولی كرده اند در روی گچ مالی نوبت اول یك ورقه گچ جدید دیده می شود كه شاید مربوط به دوره آل بویه باشد نقاشی روی گچ دوم دقیق تر و بهتر از نقاشی نوبت اول بوده و باز برای دفعه سوم دیوارهای بقعه مباركه كه گچ كاری و نقاشی بسیار ظریف و لطیفی با لاجورد و طلا و شنگرف و زنگار داشته كه محتمل است این عمل متعلق به دوره صفویه باشد و این نقاشی عالی قرن ها در حرم مطهر باقی بوده و نادر شاه افشار در سال 1155 قمری نقاشی و تذهیب حرم را تجدید كرده و مؤید این بیان عبارت پیشانی در پیش روی مبارك است كه در سه سطر این عبارت دیده می شود (لقد تشرف بتذهیب روضة الرضویه التی یتمنی العرش امر النیابة و ارواح القدس تخدم جنابه السلطان نادر الافشار رحمه الله الملك الغفار، سنه هزار و صد و پنجاه و پنج).

و این نقاشی طلا و لاجورد و شنگرف و زنگار كه در غالب قصور صفویه معمول بوده در روضه رضویه هم به همان وضع نگهداری می شده تا در عهد سلسله قاجاریه كه غالب رجال وقت به آئینه كاری تمایل بسیار اظهار می داشته اند در زمان سلطنت ناصرالدین شاه و در تولیت میرزا محمد حسین عضدالملك در سال 1275 قمری هجری روی نقاشی های نفیس و ظریف حرم را با كمال بی انصافی گچ مالیده و آئینه كاری كرده اند موید این مطلب عبارت برنجی است كه در بالای در پائین پای بقعه متبركه به افتخار اقدام كننده نوشته شده است و آن عبارت چنین است (قد زینت هذه الروضة الرضویه فی ایام تولیة عضدالملك الدولة العلیة میرزا محمد حسین حسینی 1275 ثم بمرور الاعوام ظهر علیها الاندراس فامر السلطان بن السلطان و خاقان بن خاقان ناصرالدین شاه قاجار خلد الله ملكه بالتزئین بالزجاجة و البلور المضیی ء نور علی نور).

پس از آئینه كاری داخله حرم مطهر سایر بیوتات دارالسیاده و دارالحفاظ و توحید خانه و دارالسعاده و سایر بیوت آستانه رضوی آئینه كاری شده كه ذكر آنها در اینجا مورد ندارد.

وضع داخله حرم مطهر اكنون چنین است كه تمام ازاره دوره حرم با كاشی های



[ صفحه 221]



مسدس بسیار عالی كه غالبا در زمان سلطان سنجر ساخته شده و معروف به كاشی های سنجری است تزئین یافته و عبارات مختلفی از احادیث و كلمات قصار بر روی آن ها نوشته شده كه ذكر تمام آن ها به درازا كشد هر كه بخواهد از نزدیك زیارت كند و مراجعه فرماید و در بالای ازاره مذكور كتیبه ای است با خطوط برجسته ثلث به روی كاشی بسیار ممتاز شبیه به چینی و آیاتی از سوره فتح و هل اتی را نوشته اند و چون كاشی های ازاره و كتیبه های داخله بقعه منوره مكرر در مكرر به تعمیر احتیاج پیدا كرده به واسطه عدم مراقبت در ربط عبارات غالبا خشت های كهنه و قطعات كتیبه پس و پیش نصب شده لذا آیات مباركه یا عبارات دیگر مرتب و منظم و به توالی یكدیگر نیست و بر روی كاشی مذكور سه تاریخ دیده می شود كه قدیمی تر آن 512 و سپس 612 و آخرین تاریخ 760 هجری قمری می باشد در خارج در پیش روی مبارك كه از دارالحفاظ رو به شمال به داخل بقعه متبركه مشرف می شویم كتیبه بسیار زیبائی با خط ثلث برجسته و در كمال نفاست موجود است كه تاریخ اتمام آن اثنی عشر و ستمائة می باشد و غالب خشت های كتیبه روی ازاره داخله حرم نیز از این نوع كاشی است لذا به احتمال قوی كاشی كتیبه خارج در پیش رو و كاشی كتیبه روی ازاره داخله در یك موقع تهیه شده ی كه همان سال 612 مذكور در روی كاشی های داخله بقعه است در بالای كتیبه خط ثلث داخله حرم چهل حدیث و شعر بر روی سنگ مرمر به طور برجسته با خط نستعلیق بسیار زیبا نوشته و نصب شده كه شعر از حسین حسینی دبیرالملك فراهانی تولیت آستانه و خط از میرزا حسینقلی خوشنویس مازندرانی و تاریخ آن 1287 هجری قمری است و خط نستعلیق اشعار از لحاظ هنری به درجات بهتر از شعر دبیرالملك است در ضلع جنوبی بقعه و پیش روی مبارك نمای دو محراب در صفحه غربی حرم مطهر در طرف بالا سر مبارك نمای یك محراب دیگر با كاشی های بسیار نفیسی از نوع كاشی های كتیبه خارج در پیش رو نمایان است كه به خط كوفی و ثلث برنك لاجوردی و زمینه سفید آیات و احادیث متناسب با محراب و نماز به طور برجسته نوشته شده كه از ذكر آن ها خودداری می شود در كمربند چهار دیوار بقعه متبركه در عهد صفویه سوره مباركه جمعه به خط ثلث كه بسیار عالی است بر روی آئینه نوشته و نصب كردند خط از علیرضا عباسی خطاط معروف زمان شاه عباس صفوی است و خطی بسیار خوش و ممتاز است بقیه تزئینات داخله حرم آئینه كاری است كه عضدالملك در 1275 تزئین كرده و مراتب در صفحات قبل مذكور شد.

در پایان این مقال چند نكته از وضعیت بقعه متبركه را برای مزید اطلاع خوانندگان



[ صفحه 222]



معروض می دارم اول این كه چنین به نظر می رسد كه در اقدام سبكتكین به خرابی حرم مطهر یا غزهای تركمان در زمان سلطان سنجر یا مغول ها در یورش تولی خان در هیچ یك از این وقعات خرابی به قسمی نبوده كه اساس بنای بقعه را از بین ببرد و به عبارت دیگر بنای حرم را به كلی ریشه كن سازد بلكه حدسی نزدیك به یقین این است كه در خرابی های مذكور قسمت های فوقانی بنا را در هم كوبیده و حوصله خرابی تمام ساختمان را نداشته اند لذا قسمت های تحتانی از دیوارهای بقعه از خرابی مصون مانده و جهات مندرجه در ذیل شاید مؤید این نظر باشد.

دیوار حرم مطهر تا ارتفاع تقریبی دو متر از چینه است و این قدیمی ترین اثر از بقعه است كه مأمون برای قبر پدرش ساخته تا كنون این مقدار دیوار چینه باقی و موجود است بعد از دو متر دیوار چینه های مذكور بقیه بنا را با آجر ساخته اند و احتمال قوی می رود كه در این قسمت دیوار آجری از آثار سوری بن معتز عمید خراسان می باشد كه به امر سلطان محمود غزنوی اقدام به تجدید بنا كرده است می دانیم كه غزهای تركمان در عهد سلطان سنجر بر خراسان و نیشابور غلبه یافته و خرابی زیادی به دست آن ها در تمام خراسان پدید آمد مع الوصف در داخله بقعه مباركه كاشی به تاریخ 512 هجری قمری هنوز به جا مانده است و این تاریخ قبل از طغیان تركمانان غز می باشد.

در یورش تولی پسر چنگیز نیز بنای حرم مطهر صدمه و خرابی به هم رسانید مع ذلك در داخله و در خارج از پیش روی مبارك (ضلع جنوبی حرم) تاریخ اثنی عشر و ست مائه بر روی كاشی موجود است و به خاطر داریم كه لشكر مغول در سال 618 تمام خراسان را صدمه رسانیده و قتل عام نیشابور و خرابی و تسطیح شهر مذكور و زراعت بر روی زمین خرابه های نیشابور در این سال بوده مع الوصف كاشی كاری به سال 612 موجود شش سال قبل از خرابی ها و قتل عام مذكور می باشد.

قاضی شمس الدین بن بطوطه طنجی سیاح معروف كه در سال 734 قمری هجری مزار متبرك حضرت را دیده چنین می نویسد.

و المشهد المكرم علیه قبة عظیمة فی داخل زاویة و یجاورها مدرسة و مسجد و جمیعها ملیح البناء مصنوع الحیطان بالقاشانی و علی القبر دكانة خشب ملبسة بصفایح الفضة و علیه قنادیل فضة معلقة و عتبة باب القبه فضه و علی بابها ستر حریر مذهب و هی مبسوطة بانواع البسط و ازاء هذا القبر هارون الرشید»



[ صفحه 223]



به شرح فوق ابن بطوطه در سال 734 بقعه متبركه را زیارت كرده و در جنب حرم مدرسه و مسجدی را معرفی می كند كه از مدرسه مذكور اكنون اثری باقی نمانده و معلوم نیست در كدام طرف حرم و با چه ضلعی مجاورت داشته و لیكن مسجدی را كه ابن بطوطه ذكر كرده شاید مسجد كوچكی باشد كه در ضلع غربی بقعه منوره در بالا سر مبارك واقع می باشد و معروف است به مسجد بالاسر و بنای این مسجد به تصریح بیهقی از ابوالحسن دبیر است و این دبیر در عهد غزنویان زندگی كرده و محتمل است عمر بنای مسجد مذكور با تجدید بنای بقعه متبركه به مباشرت سوری بن معتز عمید خراسان معاصر باشد و ابن بطوطه عتبه در ورودی حرم مطهر و همچنین صندوق چوبی (ضریح) روی مرقد منور امام را با صفحات نقره مزین دیده و قندیل های نقره در آن جا آویخته و دیوار حرم كاشی داشته و پرده در حرم زربفت و نفیس بوده است.

بدین ترتیب اكنون حرم مطهر امام رضا علیه السلام چند متر از بالای سر توسعه یافته و مضیقه طواف و دور زدن زوار از بین رفته است و این مركز كه كانون عشق و عاطفه و محبت و مودت است مهبط و فرودگاه دل های بیدار مردم هشیار و ملاذ و ملجاء ستمدیدگان رنج كشیده و مستمندان مقروض و مهموم و مغموم است كه به زیارت امام علیه السلام همه غموم و هموم و حوائج آن ها را مرتفع می گردد و این حقیقتی است كه همه آزموده اند.



[ صفحه 224]




[1] جلد سوم روضةالصفا چاپ خيام صفحه 305.

[2] صفحات 416 تا 418 فرج بعد الشدة چاپ علمي به سال 276 قمري و صفحات 375 تا 383 جلد سوم تاريخ روضةالصفا چاپ خيام.

[3] صفحه 411 جلد سوم روضةالصفا چاپ خيام.

[4] منظور ياقوت از مدينه طوس شهر نوغان يكي از چهار جلگه طوس بوده است.

[5] در موقع تجديد بناي حرم و قبه منوره به دست سوري بن معتز نيشابور حاكم نشين خراسان و طوس از توابع نيشابور بود.